منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 101907
|
همه سیب های دنیا مال من
به سراغ وبلاگ من اگر می آیید/
نظری نرم وآهسته بداهید/
که مبادا ترک بردارد! /
صفحه نازک مانیتور من..../
چهارشنبه 91 دی 13 :: 9:39 صبح :: نویسنده : فرشته .م
وظیفه امام روزهای گرم تابستان لب از آشامیدن فرو می بنددوبرگرسنگی شکیبایی می ورزد .لحظه ای لبش از ذکر باز نمی ماند و همواره در رکوع وسجود وتسبیح ذات مقدس پروردگار به سر می برد، شب ها به پا می خیزد ، خواب را برخود حرام میکند و به مناجات ونمازوذکرمی پردازدو شیرینی عبادت را با هیچ چیز برابر نمیداند! اورا عابد می نامند راه او راه خداست و کسی شک ندارد که پاداش او بهشت برین است ،اما در ارزیابی نگاه وحی وحدیث ،عالمان را جایگاهی دیگراست ! از پیامبر(ص) این گفته را آورده اند که :((دانشمندان امت من از پیامبران بنی اسرائیل برترند.)) و ((دانشمندان وارثان پیامبران اند.)) و:((هنگامی که دانشمندی چشم از جهان فرو می بندد رخنه ای در اسلام پدید آید که هیچ چیز توانایی پرکردن آن را ندارد!)) و درکلام وحی در باره ی عالمان آمده است :((خداوند جایگاه ورتبه ی کسانی که دین باورند و دانش به آنها ارزانی داشته شده را بسیار بالا می برد .1)) و هنگا می که از انسانی توانمند یاد می کند،آن کس که گفت من در یک چشم بر هم زدن تخت عظیم ملکه سبا را از مسافتی بسیار دور برای تو حاضر می کنم ! کلام وحی یک ویزگی برای وی بر می شمارد(( نزد او دانشی از کتاب بود2)) همه ی این آیات وروایات بیانگر جایگاه عالمان وپیامبران است . عالمانی که خوابشان هم عبادت است و نگاه بر چهره ی آنان پاداش دارد! و برتری های پر شمار دیگری که برای آنها بر شمرده اند ! اما در کنار همه ی این ویزگی ها پیمانیست که پروردگار عالمیان باعالمان دارد که: ((بر شکم بارگی ستم گر و گرسنگی ستم زده آرام نگیرید!3)) و((هنگامی که بدعت ها نمایان شوندبردانشمنداست که دانسته های خود را نمایان سازد ،که اگر چنین نکند سزاوار لعنت پروردگار است.4)) امام حسین (ع) نواده ی پیامبر اسلام (ص) وارث پیامبران بود ،چنان که در زیارت وارث می خوانید:((السلام علی وارث آدم صفوه الله)) و((السلام علی وارث نوح نبی الله)) ای حسین که تو میراث بر پیامبرانی همچون آدم ،نوح ،عیسی ، موسی و ابراهیم هستی!تونماز را برپا داشتی ! زکات را پرداختی!به نیکی فرمان دادی واز بدی ونافرمانی حق دوری داشتی ! میراثی که امام حسین (ع)از پیامبر(ص)و انبیاء واوصیاء پیشین داشت ،دانشی بود که با آن راه را از بیراهه باز می شناخت. حسین (ع) می دانست راهی که یزیددر جایگاه خلیفه ی پیامبر(ص)! در آن گام نهاده است به کفرستان می رسد ! حسین (ع) شالوده ی دین ستیزانه ی زمامداری یزید و بنی امیه را خوب می شناخت !او می دانست هنگام آن فرا رسیده است که دانش خویش را نمایان سازد! باید به پا خیزد و فریاد برآورد در گوش اسلام باوران که هوشیارباشید و آن همه کفر گویی، فساد و فسق آشکار و کشتن بی گناهان را به پای اسلام ننویسند!حسین (ع) در آن روزگار اگر می توانست حکومت ستم کار یزید راسرنگون میکرد وخود زمام رهبری جامعه را بر دوش می کشید ، اما حسین (ع) در برابر باند نیرنگ باز و سلطه ی فراگیر بنی امیه - که از مدت ها پیش برای به دست گرفتن قدرت پیش دستی کرده و سلاح ونفرات وخبرچین های پرشماری را به کار گرفته بودند-می دانست که کاری از پیش نمی برد! و این وضعیت روزگار همان بها نه ای بود که عابدان وزاهدان اندرز پیشه بر آن پای می فشردند و از نواده ی پیامبر (ص) ،حسین بن علی (ع) می خواستند همچون آنان به گوشه ای پناه برد و از مدینه ی پیامبر و حرم امن آن دور نشود . به او می گفتند مدینه جایگاه توست ، همین جا بمان و به عبادت ودانش اندوزی بپرداز!بگذار حاکمان ستم کار هر کاری می خواهند بکنند. تو چون توان جنگیدن با آنها را نداری وظیفه ازتو ساقط می شود . اما آن حضرت با تکرار حدیث پیامبر که گفته بودند:(( بر دوش دانشمند در چنان زمانه ای این پیمان سنگینی می کند که باید دانش خویش را بنمایاند.))گفت: (( مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دست نمی کشند ؟! )) و با این سخن و آرمان حسین (ع) پای در رکاب حق نهاد و به سوی کوفه حرکت کرد !حسن (ع) در یک نگاه به راهی می رفت که به اهالی کوفه و همه ی کسانی که داعیه ی حمایت از حق داشتند بگوید ، اگر راست می گوئید به پا خیزید! و از نگاهی دیگر حرکت کرد تا به همه ی شاهدان عصر خود و زمانه های دیگر با بانگ رسای خون خویش فریاد برآورد که یزیدیان بر باطلند!و به همه ی دین باوران تشنه ی حق جامی لبریز از شهادت بنوشاند! تا همه ی آزادگان جهان و اسلام باوران بدانند ماهیت حکومت یزید و بنی امیه چیست؟ و بدانند با اندک توان و غریبانه ترین آهنگ ، می توان فریاد حق طلبی را در گوش تاریخ نواخت. پی نوشت ها: 1-مجادله،11. 2-نمل،40. 3-وما اخذالله علی العلماءالا یقاروا علی کظه ظالم ولا سغب مظلوم .نهج البلاغه، خطبه شقشقیه. 4-کافی ج1ص54 موضوع مطلب : سه شنبه 91 دی 12 :: 10:28 عصر :: نویسنده : فرشته .م
خوشا از دل نم اشکی فشاندن غم نی بند بند پیکراوست به آبی اتش دل رانشاندن هوای آن نیستان در سر اوست خوشا زان عشقبازان یاد کردن دلش را با غریبی ، آشنایی است زبان را زخمه ی فریاد کردن به هم اعضای او وصل از جدایی است خوشا از نی، خوشا از سر سرودن سرش بر نی ،تنش بر قعر گودال خوشا نی نامه ای دیگر سرودن ادب را گه الف گردید، گه دال نوای نی نوایی آتشین است ره نی پیچ وخم بسیاردارد بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوایش زیر وبم بسیار دارد نوای نی، نوای بی نوایی است سری بر نیزه ای منزل به منزل هوای ناله هایش، نی نوایی است به همراهش هزاران کاروان دل نوای نی دوای هر دل تنگ چگونه پازگل بردارد اشتر شفای خواب گل، بیماری سنگ که با خود باری از سر دارد اشتر قلم ،تصویرجانکاهی است از نی گران باری به محمل بود بر نی علم، تمثیل کوتاه است از نی نه ازسر ،باری از دل بود برنی خدا چون دست بر لوح وقلم زد چو از جان پیش پای عشق سرداد سر او را به خط نی رقم زد سرش بر نی ،نوای عشق سر داد دل نی ناله دارد از آن روز به روی نیزه و شیرین زبانی ! از آن روزاست نی را ناله پر سوز عجب نبود زنی شکر فشانی چه رفت آن روز در اندیشه ی نی اگر نی پرده ای دیگر بخواند که اینسان شد پریشان بیشه ی نی ؟ نیستان را به آتش می کشاند سری سرمست شور و بی قراری سزد گر چشم ها در خون نشیند چو مجنون در هوای نی سواری چو دریا را به روی نیزه بیند پر از عشق نیستان سینه ی او شگفتا بی سرو سامانی عشق! غم غربت ،غم دیرینه ی او به روی نیزه سر گردانی عشق! زدست عشق عالم در هیاهوست تمام فتنه ها زیر سر اوست ((سروده ی زنده یا د قیصر امین پور)) موضوع مطلب : جمعه 91 دی 8 :: 1:35 عصر :: نویسنده : فرشته .م
زندگی مثل کلاس ریاضی است که باید در آن شادی هارا جمع کرد ،کینه ها را تفریق نمود ،محبت راضرب ولطف و مهربانی را تقسیم کرد .باید با محاسبه زندگی و مساحت عمر ،شکل مناسبی به شخصیت خود داد. باید مرکز دایره حیات را یک انتخاب خوب قرار داد .باید بیش از سطح به عمق اندیشید تا حجم معنویت زیاد شود. زاویه دید را باز کنیم ودر خط مستقیم به موازات حق پیش رویم تا هندسه وجودمان آشفته نشود . باید حساب عمرمان را داشته باشیم تا آدم حسابی شویم . اگرهندسه زندگی را خوب بشناسم مهندس هستیم. بیایید با پرگار عشق وایمان دایره ی تلاش ومجاهدت را بر محور ولایت ترسیم کنیم و محیط زندگی را به صحنه تبلور تعهد وعمل به تکلیف مبدل سازیم . موضوع مطلب : پنج شنبه 91 دی 7 :: 10:38 عصر :: نویسنده : فرشته .م
یه بعدازظهردلنشین آفتابی رو چند می خری؟ حاضری برای بو کردن یه بنفشه وحشی تو یه صبح بهاری یه چک پول بدی ؟
چرا رعد وبرق میزنه ،فرار میکنی! می ترسی برق بگیردت، نه ...
اون میخاد ابهتشو بهت نشون بده
آخه بعضی وقتا یادمون میره چرا بارون میاد ، این جوری میخاد بگه که منم هستم
هیچ وقت شده به بارون بگی دستت درد نکنه ؟
شده از خودت بپرسی چرا تموم وجودش رو روی سرما گریه میکنه؟
هیچ وقت شده از خورشید بپرسی که وقتی ذره ذره وجودش رو انرزی میکنه و به موجودات می بخشه ماهانه چقد میگیره ؟ چرا نیلوفر صبح باز میشه و ظهر بسته میشه ؟آیا بابت این کارش حقوق می گیره؟ تا حالا شده به خاطر اینکه زیر یه درخت و یه آواز بلبل گوش کنی پول بلیت بدی؟ قشنگ ترین سمفونی طبیعت رو میتونی یه شب مهتابی کنار رود خونه گوش کنی ... قیمت بلیتش هم دل تومن!!
تو که قیمت همه چیزو با پول می سنجی ، تا حالا شده از خدا بپرسی قیمت یه دست سالم چنده ؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم ؟ و خیلی پرسش مثل اینا که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه
اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی از دارایی هاتو ازت بگیرن ، زمین وزمان رو به بد وبیراه
میگیری پشت قباله ات که ننوشتن...اینا همه لطفه ،اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی پس بگیره!!
اگه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده ؟قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده ؟
چقد باید بابت مکالمه روزانمون به خدا پول بدیم ؟ و...اون وقت می فهمی که چرا تو این دنیا هستی ؟؟؟؟؟؟ خدایا شکرت...
موضوع مطلب : پنج شنبه 91 دی 7 :: 7:42 عصر :: نویسنده : فرشته .م
می دانستم که زیبایی... میدانستم که مهربانی... می دانستم ... اصلا برای همین دوباره آمده ام ... می دانی خدا ...دوست ندارم که هر وقت در تنگنا قرار گرفتم به یادت بیافتم. دوست ندارم هر وقت هر چیزی را از دست دادم به یادت بیافتم. دوست ندارم وقتی تورا از دست دادم به یادت بیافتم.
موضوع مطلب : |
||